يك روانشناس باليني گفت: بكن نكن بيش از حد والدين در كودكي، هراس اجتماعي و اعتماد به نفس پايين در بزرگسالي را در پي دارد.

فرزاد فرهودي تاكيد كرد: انتقاد بیش از حد از فرزندان در محیط خانه و عیب و ایرادهای افراطی گرفتن و بکن نکن های بیش از حد احتمالا آنها را در بزرگسالی تبدیل به افرادی با اعتماد به نفس پایین و هراس اجتماعی می‌‌كند چرا که آنها در بزرگسالی هم منتظرند که دیگران از رفتارها و تمایلات آنها ایراد بگیرد.

وي اضافه كرد: این افراد در تصمیم گیری مشکل دارند، دیدگاه خوبی نسبت به خود ندارند و دست به ریسک نخواهند زد.

 اين روانشناس باليني اظهار كرد: وقتی به تالیفات مکاتب مختلف روانشناسی نگاه کنیم خواهیم دید که اهمیتی که برای دوران کودکی و تاثیر آن بر دوره بزرگسالی قائل شده اند غیر قابل چشم پوشی است.

وي ادامه داد: در حال حاضر و با توجه به دانش موجود، انسان بزرگسال را محصول دو عامل عمده يعني در درجه اول مسئله وراثت و در درجه بعدی محیطی که فرد بویژه در دوران کودکی و نوجوانی در آن شکل گرفته است مي دانيم كه بسته به ویژگی خاص یک صفت می­توان آن را بیشتر تحت تاثیر ژنتیک یا محیط دانست به طور مثال ویژگیهای ظاهری مثل رنگ چشم صرفا تحت تاثیر ژنتیک است و بهره­ی هوشی تا حد بسیار زیادی در نتیجه ی وراثت است.

فرهودي با بيان اين كه برخی ویژگیهای شخصیتی مثل برون گرایی و اعتماد به نفس هم تحت تاثیر وراثت و هم تحت تاثیر محیطی است که فرد در آن رشد کرده است تصريح كرد: اختلالات و مشکلات خاصی وجود دارند که آن­ها را ویژه­ی دوره ی کودکی می دانیم. این مسائل طیف وسیعی را در بر می گیرد که از افسردگی دوره ی کودکی، اختلال بیش فعالی و نقص توجه و اختلالات دیگر تا مشکلات رفتاری و ارتباطی که در دوره­ی نوجوانی پررنگ­تر می­شود را در بر مي گيرد.

اين روانشناس با تاكيد بر اين كه بار آوردن کودکان سالم چه از نظر روانی و چه از نظر جسمانی، سلامت و پیشرفت آینده­ی یک جامعه را تضمین می­کند خاطرنشان كرد: کودکی که زیاد کتک می خورد، به کار کشیده می شود، مورد سوء استفاده قرار می‌گیرد و شاهد دعواهای زیاد والدین خود است احتمالا مسائل خود را تا بزرگسالی به همراه می برد. این گونه مسائل که در روانشناسی به عنوان تجارب اولیه رشد از آنها یاد می­شود می­تواند به عنوان علت زمینه ساز و یا آشکار ساز اختلالات و مشکلات رفتاری در نظر گرفته شود. یک روانشناس یا روانپزشک همیشه در برخورد با اینگونه مسائل باید نیم نگاهی نیز به فضای خانه و مدل ارتباطی والدین با فرزند و با یکدیگر نیز داشته باشد.

وي ادامه داد: بسیاری اوقات وجود یک مشکل یا اختلال در کودک نتیجه­ی مستقیم وجود یک اختلال در یکی از والدین یا در نتیجه­ی فضای متشنج داخل خانه است كه در این مواقع لازم است تا درمانگر تنها بر روی والدین کار کند و به درمان آنها بپردازد نه درمان کودك به عنوان مثال مادری که کودک خود را با شکایت شب ادراری با خود به همراه آورده و در مصاحبه­ی شرح حال تشخیص داده شد که مادر نیز مبتلا به وسواس شدید است. بعد از جلسات متمادی درمان که بر روی مادر انجام گرفت و با بهتر شدن وسواس مادر، مشاهده شد که شب ادراری کودک 5 ساله نیز برطرف شد.

وي مسئله دیگر را سبک تربیتی پدر و مادر در قبال فرزندان دانست و افزود: پدر و مادر بیش از حد سخت گیر و مستبد و از سوی دیگر پدر و مادری که از فرزندان خود غافل اند فرزندان ناسالم تربیت می کنند. همچنين این نکته که پدر و مادر باید به همه خواستهای کودک پاسخ مثبت دهند نیز نسخه ای ناکارآمد است.

اين روانشناس باليني متذكر شد: درست است که والدین باید با فرزند صمیمی و دوست باشند اما همیشه باید جایگاه قدرتمند والدین در قیاس با فرزند حفظ شود و اینجاست که بحث هماهنگی والدین در تربیت فرزند پیش می آید.

  • نویسنده : یزد فردا
  • منبع خبر : خبرگزاری فردا